نویسندگان: دکتر مهدی هادوی تهرانی (1)
و مجید معتضدی (2)


 

دوم: مستحق، چگونگی و میزان مجازات

الف) مستحق مجازات

پرسش بنیادین دیگری که به گاه اندیشه ورزی در زوایای مجازات رخ می نماید، سؤال از مستحق مجازات است؛ اینکه از نظرگاه قرآن مجازات به چه طیفی اعمال می شود و قرآن چه موجوداتی را و با چه شرایطی سزاوار مجازات می داند.
با بررسی نص قرآن بر ما نمایان می شود که از یک سو مجازات بر فردی اعمال می شود که بتوان بر او مسئولیت را بار نمود؛ یعنی کسانی که شرایطی همچون عقل، بلوغ، اختیار و اراده، عدم اضطرار و عدم جهل به قانون را دارا باشند. البته در مورد شرط عقل، گفتنی است که امروزه دیگر از مسئولیت ( در معنای مضیق آن؛ یعنی دارا بودن عقل و قدرت تفکر)، مفهومی جامد و مطلق فرض نمی شود، بلکه مسئولیت، امری نسبی و دارای مراتب است و چه بسا از عبارات قرآنی همچون « لا یکلف الله نفساً الا وسعها»؛ خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند».(بقره، 286) و « لا یکلفُ اللهُ نفساً‌ إلا ما آتاها»؛ خداوند بر هیچ کس جز بر وفق آنچه به او داده است، تکلیف نمی کند.»(طلاق، 7) بتوان چنین برداشتی نیز نمود. میزان فهم و درک و شعور و در یک کلام عقل افراد متفاوت است و میزان مسئولیت شخص، مبتنی بر میزان عقل او می باشد. شرط استحقاق مجازات نیز دارا بودن میزان خاصی از مسئولیت است؛ یعنی به حدی که مجرم هنگام ارتکاب جرم، قدرت تشخیص مجرمانه بودن آن عمل را داشته باشد.
از سوی دیگر، شرط سزاواری اعمال مجازات بر شخص صاحب مسئولیت، ارتکاب جرم و گناه از سوی اوست؛ یعنی گرچه بینش قرآنی در اعمال مجازات، ضمن تأکید بر سزادهی، به نتایج و ره آوردهای مجازات نیز توجه دارد، اما قائل نیست که ما به خاطر دستیابی به نتایج موردنظر و مطلوب خویش حتی افراد بیگناه و بزه ناکرده را فدای مصالح مردم جامعه نموده، آن ها را مجازات کنیم.
در قرآن، هر جا که از اعمال مجازات و عقوبت و عذاب، در دنیا یا آخرت سخن می گوید، دلیل و علت اعمال مجازات را مجرم بودن و ظلم و کفر ورزیدن افراد می داند. آیات بسیاری به تحمیل مجازات بر مجرمان و کافران و ظالمان اشاره و با بیانات مختلف بدین امر تأکید می کند:
« همانا هرکس مجرم به نزد پروردگارش بیاید، جهنم نصیب اوست که در آن نه می میرد و نه زنده می ماند.»(طه، 74).« و به راستی اقوامی پیش از شما را، آنگاه که ستم پیشه کردند، نابود کردیم... بدینسان مجرمان را جزا می دهیم»(یونس، 13).
مسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که براساس نگرش قرآنی، تنها انسان ها نیستند که مسئولیت و در نتیجه اعمال پاداش یا مجازات بر آن ها بار می شود. بلکه قرآن از هشدار و مجازات موجودات دیگری همچون جن و ابلیس و شیاطین دیگر سخن به میان آورده است. البته بیان قرآن در مورد آن ها مبهم و کلی است. بدین جهت نمی توان چندان به ماهیت و خصوصیات آن ها پرداخت. در اینجا برخی از آیاتی را که به مجازات آن ها اشاره نموده است، بیان می کنیم:
« و به راستی بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریده ایم...»(اعراف، 179).
« وعده پروردگارت[چنین] سرانجام گرفته است که جهنم را از جن و انس جملگی آکنده خواهم ساخت»(هود، 119).
« و چنین بود که گروهی از جن را متوجه تو ساختیم که به قرآن گوش سپردند و چون نزد او حضور یافتند، گفتند خاموش باشید [ و گوش دهید]؛ و چون سپری شد، هشدارگر به سوی قومشان بازگشتند»(احقاف، 29).
« روزی که همه آنان را[ در محشر] گرد آورد[ و فرماید] ای گروه جن به راستی که بسیاری از انسان ها را از راه به در بردید... فرماید آتش دوزخ جایگاه شماست که جاودانه در آنید...»(انعام، 128).

ب) چگونگی مجازات

گفتیم که براساس بینش قرآنی، خداوند برای کسی که جرم و گناه مرتکب شود، مجازات هایی را مقرر فرموده است، ‌اما پرسش دیگری که در این رابطه مطرح می شود، سؤال از ماهیت مجازات ها است؛ یعنی خداوند در اعمال مجازات بر انسان مجرم و گناهکار، چه شیوه ها و روش هایی را اتخاذ نموده است؟ در ادامه مطالب مربوط به انواع و اقسام مجازات در قرآن را در یک قالب کلی دسته بندی نموده ایم. دسته نخست، مجازات های دنیوی که خود به سه دسته تقسیم می شوند: 1. مجازات های تشریعی، 2. مجازات های تکوینی طبیعی، 3. مجازات های تکوینی غیرطبیعی و دسته دوم مجازات های اخروی است که پس از مرگ انسان بر او تحمیل می شود. آیات زیادی به توصیف نحوه اجرای مجازات های مزبور پرداخته اند. در ادامه به تبیین دسته بندی مذکور و بررسی انواع مجازات ها می پردازیم:

اول؛ مجازات های دنیوی

مقصود از مجازات های دنیوی، عقاب ها، بلاها و مجازات هایی است که در همین دنیا و طی زندگی محدود و موقت در آن، بر مجرمان تحمیل می شود، اما چنان که گفتیم، خود مجازات های این جهانی نیز براساس سنت ها و شیوه های مختلف اجرا می شود که ما به بیان اقسام آن می پردازیم:

1. مجازات های تشریعی

مراد از مجازات های تشریعی در اینجا، مجازات هایی است که اعمال و اجرای آن ها از سوی خداوند به خود انسان ها( و یا دیگر مخاطبان قرآن) واگذار شده است؛ خواه خود اشخاص خطاکار، به انجام آن ها مکلف باشند و خواه متصدیان اجرای آن ها، حاکمان الهی و متصدیان اجرای دستورات الهی بر اشخاص مجرم و گناهکار باشند.
مصادیق مجازات های تشریعی اعم از مجازات هایی هستند که در فقه و حقوق مدون اسلامی تحت عنوان باب قضاء( حدود، قصاص، دیات و تعزیرات) و دیگر ابواب فقهی مطرح و دسته بندی شده اند و نیز مجازات های دیگری که مربوط به زمان و مکان خاصی بوده اند و جهان شمول نیستند.

2. مجازات های تکوینی طبیعی

مقصود از مجازات های تکوینی طبیعی، مجازات هایی است که مجری آن دیگر خود مجرمان و گناهکاران و یا حاکمان الهی منتسب به خداوند نیستند و میزان و نوع آن نیز به طور دقیق مشخص نشده است و زمان، مکان و میزان آن بر شخص مجرم و گناهکار معلوم نیست. مراد از « تکوینی» بودن این جرایم نیز همین است؛ یعنی عقوبات و بلایایی که در کون و ذات عالم هستی تعبیه شده است و مجرمان و گناهکاران را به واسطه جرایم و گناهانشان، به چالش می کشاند. مراد از « طبیعی» بودن این مجازات نیز آن است که شیوه اعمال این مجازات ها کاملاً بر طبق نظام علت و معلولی طبیعت است و چه بسا فرد مجرم به مجازات بودن رنجی که بر او تحمیل می شود، آگاه نیست و آن را امری عادی و محصول و نتیجه علل و عوامل طبیعی جهان می پندارد. لیکن براساس بینش قرآنی، تمام مصیبت ها و حوادث ناگواری که به طور طبیعی بر شخص واقع می شود، پیامد اعمال و رفتار مجرمانه و گناه آلود خود اوست؛ و نظام علت و معلولی طبیعت صرفاً ساز و کار و طرق اعمال درد و رنج و مجازات بر مجرم است:« و ما اصابکم من مصیبةٍ فبما کسبت ایدیکم...»؛ و هر مصیبتی که به شما می رسد، از کار و کردار خودتان است»(شوری، 30).
البته روشن است که گرچه وسیله تحمیل عقوبت ها، نظام اسباب و علل طبیعی و عادی است، همه وقایع عالم به اذن الهی و درواقع از سوی اوست:
« ما اصاب من مصیبةٍ إلا بإذن الله...»؛ هیچ مصیبتی[ به کسی] نرسد، مگر به إذن الهی...»(تغابن، 11). ماهیت مجازات های تکوینی طبیعی می تواند عقوبت های مادی و یا روحی و یا معنوی باشد و اکثر مجرمان و گناهکاران از مجازات گونه بودن محرومیت ها و مصیبت ها به دلیل ظاهر و شکل طبیعی آن ها که در لباس اسباب و علل طبیعی تجلی می یابند غافل و بی خبرند.

3. مجازات های تکوینی غیرطبیعی

مراد از « غیرطبیعی» بودن برخی مجازات ها آن است که برخلاف مجازات های تکوینی طبیعی که از مجاری طبیعی و براساس نظام علت و معلولی بر مجرمان و گناهکاران تحمیل می شد، این مجازات ها از طریق اسباب و عواملی فراسوی علل و اسباب طبیعی، فرو فرستاده می شوند؛ یعنی دیگر این گونه مجازات ها و عقاب ها به چشم افراد مجرم و گناه کار، معمول و متداول نمی نماید و نمی توان آن ها را محصول وقایع عادی و طبیعی دانست، بلکه بلا و عقاب بودن آن ها آشکار و واضح است و به محض فرو فرستاده شدن آن ها، مجرمان و گناهکاران سزاگونه بودن این مجازات ها را در می یابند و چه بسا از اعمال و کردار گذشته خویش پشیمان می شوند که البته اغلب، این پشیمانی سودی ندارد و بیشتر این قسم مجازات ها هلاکت ابدی را در پی دارد و انسان را از تجارتخانه و معبر دنیایی به سرای دیگر روانه می کند.
در اینجا به برخی از مجازات های مذکور که در آیات قرآن انعکاس یافته است، اشاره می کنیم:
« بگو آیا از کسانی که در نزد خداوند از این هم بدسرانجام ترند، آگاهتان کنم؟[اینان] کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و طاغوت را پرستیده اند و [ خداوند] آنان را[ همچون] بوزینه و خوک گردانده است. اینان بد منصب تر و از راه راست[ از همه] گمگشته ترند»(مائده، 60).
« و بیگمان یونس از پیامبران بود. آن گاه که به سوی کشتی گرانبار گریخت، پس با آنان قرعه انداخت و او بیرون انداختنی شد و ماهی [ بزرگ / نهنگ] او را فرو بلعید و او در خور ملامت بود و اگر از تسبیح گویان نبود، در شکم آن تا روزی که مردمان برانگیخته شوند، به سر می برد»(صافات، 139-144).

دوم؛ مجازات های اخروی

علاوه بر مجازات ها و عقوبت های دنیوی، قرآن به کرات از مجازات های اخروی سخن رانده است و آن ها را عذاب هایی بسیار دردناک و زجرآور معرفی نموده است. در روز قیامت پس از محاکمه مجرمان و گناهکاران و جدا کردن آنان از افراد صالح و نیکوکار، به دوزخ برده می شوند و در آن جا به صورت های مختلف مجازات می شوند.
بنابر آیات قرآن، مجازات ها و عقوبت های تحمیلی بر انسان، متفاوت و گونه و دارای مراتب و درجات مختلفند. برخی مجازات ها همچون دخول فرد در آتش جهنم و نوشیدن آب جوشان و... جسمانی هستند و برخی دیگر همچون عدم ملاقات مجرمان با خدا، سخن نگفتن خداوند با مجرمان، عدم رضایت و غضب خداوند نسبت به مجرمان و... جنبه روحی و معنوی دارند. « پس چگونه باشد حالشان آن گاه که فرشتگان جانشان را بگیرند، در حالی که چهره ها و پشت هایشان را فرو کوبند؟»(محمد، 27).
« کسانی که بخشی از کتاب فرو فرستاده خداوند را پنهان می کنند و آن را به بهای ناچیز می فروشند، جز آتش در درون خویش نمی انبارند و خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و پاکیزه شان نمی دارد و عذابی دردناک [ در پیش] دارند» (بقره، 174).
نکته ای که در خصوص مجازات های اخروی لازم به ذکر است، ‌بحثی است که با عنوان « تجسم اعمال»‌ بین مفسران و علمای اسلامی مطرح است. برخی از آیات قرآن، مجازات ها و عذاب های اخروی را طوری مطرح نموده اند که گویی این عذاب ها زاییده و مخلوق اعمال مجرمانه و عینیت یافتن ذات و ماهیت حقیقی جرایم هستند و مثلاً به ناحق خوردن مال یتیم یا گرفتن ربا را فرو بردن آتش در شکم دانسته اند. عده ای این عبارات را نوعی استعاره و مجاز می دانند. اما عده ای دیگر نظیر علامه طباطبائی اینگونه آیات را بر مبنای حقیقت دانسته اند و نه مجاز؛ یعنی این آیات دلالت بر تجسم اعمال می کند و به محض اینکه در این دنیا شخص مجرم به ارتکاب عمل مجرمانه مبادرت می نماید، عمل وی در عالم واقع به صورت عذاب و مجازات مجسم می شود. علامه طباطبائی، با استناد به این آیه که «[ هنگام نفخ صور به انسان و یا دیگر مخاطبان قرآن گفته می شود] به راستی که از این امر غافل بودی و حال پرده ات را از تو برطرف ساختیم و امروز دیده ات تیزبین است؛ « لقد کنت فی غفلةٍ من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرکَ الیوم حدید»(ق،22)، آن را تأیید بر « تجسم اعمال» می داند.(طباطبائی، 144/1)

پی نوشت ها :

1- مجتهد علوم حوزوی، دکترای علوم اسلامی
2- کارشناس ارشد معارف اسلامی و حقوق

منبع: نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 7